داستان در مورد پسرکی اهل آمریکای جنوبی به نام پپرو است که در جستجوی پدر است. پدری که به جستجوی شهر افسانهای الدورادو مدتی ست که از خانه رفتهاست. پپرو پسری نوجوان است که در دهکدهای فقیر در منطقه آند آمریکای جنوبی به همراه مادرش در خانهای کوچک زندگی میکند. پدرش از قبل در جستجوی ال درادوی افسانهای خانه را ترک گفتهاست، شهری که هیچکس تاکنون به چشم ندیدهاست. مدتی از رفتن پدر گذشته و خبری از او نشدهاست. داستان از جایی آغاز میشود که پپرو در حالی که دارد سطل را از آب رودخانه پر میکند، تصویر عقاب طلایی را در آب میبیند. پپرو گمان میکند که این نشانه ایست که پدرش زندهاست و باید به دنبال او برود و …